ايليا به تو وفادارم. تا ابد وفادارم. با تمام وجودم و در هر شرايط وفادارم زيرا تو روح من هستي و من تو را روح خود مي دارم. ايليا تو چشمهاي مني. پس قسم به خداوندي كه مي بيند و همه چيز از نگاه او جان مي گيرد، تو را مانند چشمهايم محافظت خواهم كرد. ايليا تو مثل پدر و مادرم هستي، پدر و مادر باطني، زيرا زندگي باطني من از تو زاييده شده پس بدان كه وظيفه الهي خود را نسبت به تو فراموش نخواهم كرد و با همه توانم به وظيفه باطني خود عمل خواهم كرد.
انسان با بزرگترين آرزوي خود چكار خواهد كرد، آن را به ياد خواهد داشت، پيوسته به او توجه خواهد كرد و براي تحقق آن لحظه به لحظه تلاش خواهد كرد و تو آرزوي بزرگ من هستي پس تو را از ياد نخواهم برد و براي تحقق قصدهاي تو هر كاري كه بايد، با تمام اشتياقم انجام خواهم داد.
آيا درخت به باغبان كه زندگي حقيقي او را نگاه مي دارد، بي اعتناست؟ نه چنين نيست. و من باغبان خود را فراموش نخواهم كرد و براي او تا پايان جهان، ميوه ها خواهم داد و بارها به بار خواهم نشست.
ايليا تو معلم زندگي ما هستي، تو معلم روح ما هستي تو معلم حقيقت هستي پس زندگي را، روح زنده را و حقيقت را از تو دارم و اين است عزمي كه مرا از خود سرشار مي كند، از اراده تو و از تعليم تو كه مي دانم تعليم خداست، پيروي خواهم كرد و با همه نيرويم غيرتم را بر تو و تعليم تو آشكار مي سازم. من خدا را از تو آموخته ام، خدايي را كه گم كرده بودم با تو يافته ام، تو خدا را براي من به كشف آوردي و كاشف خداي من شدي، تو مرا دوباره به خداوند زنده پيوند زدي و به او بازگرداندي و من با همه ذرات وجودم به تو وفادارم و به تو عشق مي ورزم و داشتن خداي خود را مديون تو مي دانم و قدر مي شناسم. سرور من، ايليا تو روح مرا نجات دادي، مرا به خدا آوردي، و مرا از مرگ بزرگي كه اكثر انسانها را به خود مبتلا ساخته، رهانيدي و من، اين خدمتگزار كوچك خدا از نام تو حفاظت خواهم كرد و با كمك خدايم، نام تو را از تحريف ها و بدخواهي نجات خواهم داد. بي تو به جايي نخواهم رفت. همچنان با تو قدم بر مي دارم اگر قطعه قطعه شوم هر قطعه از وجودم تو را، بعنوان خوبترين دوستم و راهنماي حقيقي ام فرياد خواهم زد. ايليا تو عشق من هستي پس با همه زندگي به تو كه مرا به خدا آوردي، عشق مي ورزم. چه خوب مي دانم معناي نام ايليا را: خدا با من است.
